تاریخچه مبارزات زنان و اعلام روز جهانی زن
نوع پوشش زنان بلوچ، عرب، ترکمن، گیلان، مازندران، قشقایی، لر، ترک، کُرد و غیره، آنها را از هر گونه «حجاب اسلامی» بینیاز میکرد. با این حال، عمال آنگلوساکسونها و صهیونیسم بینالملل، تربیتیافتهگان فکری و فیزیکی متولیان «انقلابهای رنگی» مانند جورج سوروس، چین شارپ، برنارد لووی و در رأس آنها حسن روحانی که البته تنها نبود و نیست، بعد از انقلاب بهمن ۵۷ با «دوراندیشی» مزورانه، حجاب اجباری را، البته، بیتردید با محاسبۀ تبعات سنگین آن، به زنان کشور ما تحمیل کردند.
روز جهانی زن، همانند اول ماه مه- روز همبستگی پرولتاریای جهان، روز اتحاد، سازمانیابی و مبارزۀ زنان کارگر و استثمار شونده است که توسط کلارا زتکین، سوسیالیست نامدار آلمانی در کنفرانی کپنهاگ در سال ۱۹۱۰ پیشنهاد و تعیین شد. هشت مارس یادآور روزی است که زنان کارگر به مبارزۀ متحدانه برای دستمزد مساوی با مردان، بهبودی شرایط کار، کاهش ساعات و روزهای کار، توزیع عادلانۀ ارزش افزوده، برابرحقوقی با مردان و در نهایت لغو استثمار و بهرهکشی جابرانه توسط ملاکان و سرمایهداران به پا خاستند.
کلارا زتکین (آلمانی: Clara Zetkin؛ ۵ ژوئیه ۱۸۵۷ – ۲۰ ژوئن ۱۹۳۳) نظریهپرداز مارکسیست، کنشگر کمونیست و مدافع حقوق زنان اهل آلمان بود. از رهبران جنبش بینالمللی زنان بود. زتکین از اعضای هیئت رئیسهٔ حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. او از رفقای قدیمی رزا لوکزامبورگ بود و در تشکیل فراکسیون اسپارتاکیستها و حزب کمونیست آلمان ۱۹۱۸، کمکهای بسیاری به او کرد. زتکین از حکومت شوروی پشتیبانی میکرد.
کلارا زتکین مسئله زنان را با دیدگاه فمینیسم مارکسیستی نگریسته و مانند فردریش انگلس و آگوست ببل رهایی زنان را در مشارکت زنان در امر تولید، و در گرو سرنگونی نظام سرمایهداری عنوان میکند.
به جرأت میتوان گفت که حقوق طبیعی زنان تقریبا در تمام تاریخ، بویژه، در دورۀ سلطۀ پدرشاهی یا مردسالاری به خشنترین وجه لگدمال شده، تحریف گردیده، مورد تعدی و تجاوز قرار گرفته است. سخیفترین نوع آن در نظام سرمایهداری اتفاق افتاد که اندام زن به کالای قابل فروش و ابزار عیش و عشرت و به یک شغل (ارائۀ خدمات جنسی) تبدیل گردید. این واقعیت ناهنجار را هر کسی میتواند در ویدئو-فیلمهای تبلیغاتی تلویزیونها و شبکههای مجازی، پورن و سکسی به عینه مشاهده کند.یکی دیگر از کثیفترین نوع تحریف حق طبیعی زنان و مبارزۀ طبقاتی آنها در ایران ما حادث شد. همۀ شاهد و گواه زندۀ نوع پوشش مادران، خواهران، همسران و دختران خود چه در خانواده، چه در جامعه هستیم و میدانیم که نوع پوشش زنان بلوچ، عرب، ترکمن، گیلان، مازندران، قشقایی، لر، ترک، کُرد و غیره، آنها را از هر گونه «حجاب اسلامی» بینیاز میکرد. با این حال، عمال آنگلوساکسونها و صهیونیسم بینالملل، تربیتیافتهگان فکری و فیزیکی متولیان «انقلابهای رنگی» مانند جورج سوروس، چین شارپ، برنارد لووی و در رأس آنها حسن روحانی که البته تنها نبود و نیست، بعد از انقلاب بهمن ۵۷ با «دوراندیشی» مزورانه، حجاب اجباری را، البته، بیتردید با محاسبۀ تبعات سنگین آن، به زنان کشور ما تحمیل کردند.
مبارزات و دلیل نامگذاری ۸ مارس به عنوان روز جهانی زنان از سال ۱۸۵۷ میلادی آغاز شد. به دنبال شرایط کاری سخت و غیر انسانی و همچنین دستمزد کم؛ کارگران زن در واکنش به این نابرابری و بیعدالتی در نقاط مختلفی از اروپا و آمریکا اعتراض کردند. تظاهرات زیادی را در این زمینه نیز به راه افتاد. کارگران نساجی زن در یک کارخانه پوشاک در شهر شیکاگو برای اعتراض به این شرایط اعتصاب کردند. به همین دلیل صاحب این کارخانه برای جلوگیری از اتحاد کارگران بخشهای مختلف، این زنان را در محل کارشان حبس کرد. پس از مدتی؛ این کارخانه آتش گرفت و تنها تعداد کمی از زنان کارگر توانستند جان خود را نجات دهند. در نهایت ۱۲۹ نفر دیگر از آنها در این آتش گرفتار شدند و سوختند. سالها بعد زنان در آمریکا و کشورهای مختلف اروپا؛ در واکنش به تبعیض، استعمار کاری زنان و فشار علیه زنان در محیط کار در این روز به خیابانها آمدند.
۸مارس از چه سالی آغاز شد؟
نخستین مراسم روز زن در ۲۸ فوریه سال ۱۹۰۹ در نیویورک برگزار شد. این مراسم توسط حزب سوسیالیست آمریکا(اندیشهای سیاسی اجتماعی که هدف آن ایجاد نظم اجتماعی است)، برای یادبود اعتصاب «اتحادیه جهانی زنان کارگر صنایع پوشاک» بود.
همچنین در ماه اوت؛ «لوییس زیتس» سوسیالیست آلمانی پیشنهاد تأسیس سالانه روز بینالمللی زن را داد و کلارا زتکین سوسیالیست پیشرو که بعدها یک رهبر کمونیست شد از او حمایت کرد. اما در آن کنفرانس تاریخ و روز خاصی برای این روز مشخص نشد. در آن کنفرانس؛ نمایندگان که مجموعهای از ۱۰۰ زن از ۱۷ کشور اروپایی و آمریکایی بودند، با ایده «ترویج حقوق برابر، شامل حق رای برای زنان» موافقت کردند.
برگزاری ۳۰۰ تظاهرات در یک روز
سال بعد در ۱۹ مارس ۱۹۱۱ روز بینالمللی زن برای میلیونها شهروند در اتریش، دانمارک، آلمان و سوییس برای اولین بار شناخته شد. تنها در امپراطوری اتریش-مجارستان، ۳۰۰ تظاهرات برگزار شد. در وین، زنها در رینگاشتراسه رژه رفتند و بنرهایی به افتخار کشته شدههای کمون پاریس حمل کردند. مطالبات زنان در آن سال؛ حق رای، مناصب عمومی، تنظیم ساعت کار برابر با مردان، حقوق برابر با مردان و تنظیم مرخصی زایمان بود. آنها همچنین نسبت به تبعیض جنسیتی در استخدام اعتراض داشتند. آمریکاییها در آخرین یکشنبه فوریه روز ملی زن را به پا داشتند.
مبارزه برای اعطای حق رای زنان از لندن تا آلمان
در ۱۹۱۴ روز جهانی زنان در ۸ مارس برگزار شد. در همان سال، برگزاری روز زن در آلمان منجر به اعطای حق رای زنان شد اما زنان آلمانی همچنان تا سال ۱۹۱۸ این حق را به دست نیاوردند.
در ۸ مارس ۱۹۱۴ در لندن نیز راهپیمایی از میدان «بو تا ترافالگار» در حمایت از حق رای زنان برگزار شد. «سیلویا پنکهرست» فعال حقوق زنان در بریتانیا در راه میدان ترافالگار برای سخنرانی، جلوی ایستگاه چارلز کراس دستگیر شد. سیلویا از جمله زنانی است که برای اعطای حق رای در بریتانیا تلاش کرد. در ۱۹۱۷ تظاهراتی تحت عنوان روز بینالمللی زن در سنت پترزبورگ برپا شد که سرآغاز انقلاب فوریه بود. در این روز، زنان در سنت پترزبورگ برای «نان و صلح» در اعتصابات شرکت کردند و خواستار پایان دادن به جنگ جهانی اول، کمبود مواد غذایی روسیه و حکومت استبدادی مطلقه شدند.
چرا ۸ مارس ۱۹۱۷ روسیه ماندگار شد؟
در آخرین یکشنبه ماه فوریه سال ۱۹۱۷ در تقویم قدیمی روسی که برابر با ۸ مارس است؛ زنان روسیه در خیابان اصلی شهر «پتروگراد» تجمع کردند و در مخالفت با خطمشی سیاستمداران این کشور و اعتراض به کشته شدن بیش از دومیلیون سرباز روس در جریان جنگ جهانی اول شعار سر دادند.
این تجمع به تجمع «نان و صلح» معروف شد و زنان در آن روز خواستار پایان دادن به جنگ جهانی اول، کمبود موادغذایی در روسیه و حکومت استبدادی شدند. در این تجمع گروههای مختلفی از زنان شامل دختران دانشجو، زنان شاغل و البته زنان کارگر شرکت کردند. آنچه که در این روز مهم است این است که تجمع ۸ مارس در روسیه سرآغاز جنبش اعتراضی علیه امپراتوری روسیه و در نهایت انقلاب روسیه شد. برای همین گفته میشود این انقلاب را کارگران زن آغاز کردند، نه مردان.
۸ مارس سال ۱۹۱۷، زنان کارگر کارخانه نساجی در منطقه ویبورگ، در پتروگراد، دست به اعتصاب زدند. زنان کارگر در آن روز کارخانهها را ترک کردند و در گروههای صدنفری درحالی که از کارخانهای به کارخانه دیگر میرفتند؛ از دیگر کارگران هم درخواست میکردند تا به اعتصابشان بپیوندند و در درگیریهای بین آنها و نیروی پلیس حاضر شوند.
۱۲ تا ۱۳ ساعت کار در شرایط آلوده و ناسالم و دریافت دستمزد کم باعث خشم زنان روسیه شده بود. البته این تمام خواسته زنان نبود. آنها همچنین خواستار پایان جنگ و بازگشت مردان از جبهه جنگ جهانی بودند. در این اعتراضات، کارگران زن خواستار همبستگی بیشتر آحاد مردم و حمایت مردان به ویژه کارگران ماهر در بخش مهندسی و کارگران کارخانههای فلز بودند. این گروهها کسانی بودند که از نظر سیاسی و اجتماعی آگاهتر و قدرتمندترین نیروی کار شناخته میشدند. در آن روز، زنان به سمت پنجرههای کارخانه چوب و سنگ و گلولههای برفی پرتاب میکردند و تلاش میکردند تا وارد ساختمان اصلی شوند.
انقلاب زنان برای نان
مورخان و تاریخ پژوهان میگویند که این اعتراض زنان برای «نان» بود و مانند همیشه، گروهی از جامعه روسیه خواستار مطالبات اقتصادی خود بودند. با وجود اینکه تمام اعتراض ۸ مارس زنان کارخانه نساجی ویبورگ برگرفته از احساسات زنانهشان بود و بدون هیچگونه برنامه ریزی سیاسی پیش رفتند اما همین یک اعتراض زنانه اولین چراغ انقلاب روسیه و حکومت تزاریسم شد.
زنان تلاش کردند پیش از آنکه اقدامشان پشت حرکت مردان کارگر و احزاب مردسالار نادیده گرفته شود، حرف خود را نیز بزنند. از آغاز اعتصابات فوریه شعارهای سیاسی علیه جنگ در اعتراضات داده میشد. جسارت، بیباکی، عزم و همچنین روشهایی که زنان برای اعتراض استفاده میکردند روشن کرد که زنان ریشه مشکلات را به خوبی متوجه شدهاند. زنان فهمیده بودند که وحدت کارگران و حمایت سربازان از معترضان، به جای دفاع از دولت تزاری، رمز پیروزی آنهاست.
«ترورتسکی» متفکر روسی در این باره نوشته است:« نقش بزرگ را زنان کارگر با ایجاد روابط بین کارگران و سربازان ایفا کردند. آنها شجاعتر و جسورتر در صحنه حاضر میشدند و با نزدیک شدن به سربازان و فرماندهان نظامی از آنها میخواستند تفنگ خود را زمین بگذارند و به آنها بپیوندند. سربازان نیز با دیدن این صحنه هیجان زده میشدند و با نگاههایی مضطرب با یکدیگر صحبت میکردند و نمیدانستند چه واکنشی نشان دهند.»
در ۲۳ فوریه(۸ مارس)، زنان کارگر توانستند سربازانی را که مسئول مخازن واگنهای برقی بودند؛ متقاعد کنند به اعتصاب بپیوندند. سربازان واگنها را واژگون کردند تا از آنها بهعنوان سنگر علیه پلیس استفاده کنند. خستگی سربازان از جنگ و بحرانهای حاصل از آن و همچنین گسترش این اعتراضات خودجوش در دیگر نقاط تنها دلیل پیروزی معترضان بر سربازان نبود، بلکه زنان کارگر نساجی از سال ۱۹۱۴ با تعداد زیادی از سربازان کشاورز و رعیت که عمدتاً در پتروگراد زندگی میکردند، آشنا بودند.
مردان در پادگانها و زنان در کارخانهها، کسانی که از یک منطقه به شهرها آمده بودند، با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند و درباره مشکلات حرف میزدند. این کار باعث شده بود که فاصله بین سربازان و کارگران به مرور کمتر شود و زنان کارگر درباره حمایت مسلحانه در اعتراضات درک و فهم روشنی پیدا کنند. زنان کارگر کسانی بودند که در خط اول انقلاب فوریه یعنی انقلابی که اوج نابودی تزاریسم بود، محکم و استوار ایستادگی کردند. آنها صرفاً جرقه این انقلاب را نزدند، بلکه موتور محرک آن بودند. زنان کارگر زمانی دست به چنین اقدامی زدند که بسیاری از کارگران مرد و انقلابیون به آنها اطمینان نداشتند.
زنان کارگر و سرپرست خانوار مجبور بودند ساعتها برای تامین موادغذایی خانواده خود در صف بایستند. این امر باعث شد آنها به مرور زمان متوجه شوند که مطالباتشان برای رسیدن به نان، بر مطالبات سیاسی مبنی بر پایان یافتن جنگ ارجحیت ندارد و هر دو به یک میزان باید در اولویت قرار گیرند. در نهایت، مردم متوجه شدند که فقر و قحطی و بحران اقتصادی بهوجود آمده نتیجه ناکارآمدی سیاست مدارانی است که در رأس تصمیمات هستند.
هر ساله سازمان ملل متحد یک شعار برای روز جهانی زن انتخاب میکند. شعار سال ۲۰۲۳ «نوآوری و فناوری برای برابری جنسیتی» است.