از تاریخ مبارزات زنان تورکمن! اوغول بخت؛ زن قهرمان تورکمن
اوغل بخت زن قهرمان تركمن كه در اوج اقتدار نادرشاه به محمد حسن خان قاجار پناه داد. نگاهي به يك رخداد تاريخي در تركمن صحرا ( شجاعت يك زن تركمن ) بگنج خان و محمد حسن خان قاجار تركمن صحرا رخدادهاي تاريخي زيادي را در دل خود دارد كه شنيدن آن براي نسل كنوني بسيار سودمند ميباشد.
البته از اين همه رخدادهاي تاريخي كه با زندگي تركمنها همراه بوده و در قوام و دوام زندگي آنان تاٌثير گذار بوده ، تعداد اندكي در اوراق تاريخي ثبت شده و به يادگار باقي ماندهاند در حاليكه نسخة اصلي تاريخ صحراي تركمن در دل مردان و زنان اين ديار نهفته كه برخي از آنها بصورت قصه و داستان در آمده و از زبان ريشسفيدان قبايل براي فرزندانشان بازگو ميشود . يكي از اين رخدادهاي تاريخي كه در تاريخ ايران زمين و روي كار آمدن سلسلة قاجار تاٌثير گذار بوده همين مطالبي هستند كه به اختصار عنوان ميشود . دراين ميان قابل ذكر است كه آرتيق حاجي جرجاني ساكن عطا آباد در بخش آققلا كه هم اكنون حدود 80 سال سن دارد يكي از ريش سفيدان قيله است كه برخي از اين رخدادهاي تاريخي را در سينه دارد و موقع مصاحبت بازگو مينمايد . او هم داستان اوغل بخت و محمد حسن خان قاجار را خوب به ياد دارد و مطالب ارزندهاي را بازگو ميكند . در زمان اوايل حركت محمد حسن خان قاجار بنيان گذار و مؤسس سلسلة قاجار براي كسب قدرت اتفاق بسيار جالبي در صحراي تركمن به وقوع ميپيوندد . در بارة اين رخداد تاريخي شادروان استاد سعيد نفيسي در صفحة 33 كتاب : « تاريخ اجتماعي و سياسي ايران در دورة معاصر » اينطور مينويسد :
« …….. نادرشاه محمد حسين خان از سركردگان قاجار ار كه با او بود با لشگريان به استر آباد فرستاد محمد حسن خان بار ديگر به دشت گرگان گريخت و به طايفة « داز » پناه برد . نادر شاه فرمان صادر كرد كه طوايف تركمان ، محمد حسن خان را به فرستادگان او بسپارند و سر كردگان تركمن در جايگاه طايفة « داز » گرد آمدند و مصلحت را در آن دانستند كه محمد حسن خان را تسليم كنند . « بگنج » نام كه سر كردة آن طايفه بئده به اين كار راضي شد ، اما زنش محمد حسن را در سراي خود پنهان كرد و در ميان مردان قبيله رفت و معجر از سر خود برگرفت و گفت شما در ساية اين معجر بنشينيد و كار را به ما زنان باز گذاريد . مردان از اين كار شرمنده شدند و محمد حسن خان را با دو اسب و يك غلام و يك باز شكاري فراري دادند و به فرستادة نادر شاه گفتند از او خبر ندارند . محمد حسن خان مدتي سرگردان بود و با باز خود شكار ميكرد و ميزيست تا اينكه روزي باز را رها كرد اما باز برنگشت ناچار شد يكي از اسبان را كشتند و خوردند و پس از چندي اسب ديگر را هم خوردند و پس از چندي ديگر از گرسنگي نزديك بود بيمرند كه سواران به او رسيدند و معلوم شد كه نادر شاه كشته شده و آن سواران در پس او هستند . سرانجام او بار ديگر در سال 1160 هجري قمري استراباد را گرفت و ……. »
بدين ترتيب محمد حسن خان قاجار با تهية قشوني از جوانان سلحشور تركمن استرآباد و سپس شهرهاي مازندران را تصرف كرده و بعد در تهران تاج گذاري ميكند و بدين ترتيب حكومت سلسلة قاجار در تاريخ ايران آغاز ميشود .
در اين برگ تاريخي بايستي چند مورد معلوم و مشخص گردد :
1- نام آن زن كه در كتاب تاريخي آمده چيست ؟
2- موقعيت بگنج خان معلوم شود
محل و مكان تشكيل جلسة ريش سفيدان قبايل در كجا بوده است ؟
با دريافت جواب سؤالات فوق اين برگ تاريخ تكميل خواهد شد تا خوانندگان به خوبي با يك رخداد تاريخي مرتبط با تاريخ تركمن صحرا آشنا شوند .
در اينجا ذكر اين مطلب ضروري به نظر ميرسد كه اينجانب تركمن بوده و از نسل همان بگنج خان سر كردة طايفة داز ميباشم كه با مطالعة اوراق تاريخ به اين مساٌله كنجكاو شده و موضوع را پيگيري كردم و به اين نتايج ارزنده دست يافتم گفتني است كه « داز » يكي از تيرههاي طايفة آتاباي ميباشد كه آتاباي خود يكي از طوايف بزرگ ايل يموت است در واقع يموت به دو طايفة بزرگ آتاباي و جعفرباي تقسيم ميشوند و هر يك از آنان به چندين تيره تقسيم ميشوند كه تيرة « داز » يكي از تيرههاي طايفة آتاباي در شهرستان آققلا است كه افراد اين تيره هم اكنون در بيست روستاي شرق آققلا ساكن هستند از قديمالايام محل اصلي تيرة « داز » روستاي چنسولي در كنار رود گرگان بوده كه در فاصلة 30 كيلومتري شرق آققلا قرار دارد . اين روستا يكي از قديميترين روستاهاي شهرستان آققلا ميباشد بطوريكه در زمان رضا شاه در سال 1304 در اين روستا مدرسه تاٌسيس شده است . و محل استقرار سران تيرة داز و مركز تصميم گيريهاي سياسي در اين منطقه بوده است و در اغلب موارد شاهان ايران براي گرفتن قشون و نفرات جنگي و يا نيروهاي كمكي به اين محل مراجعه و با سران اين طايفه گفتگو و مذاكره ميكردهاند . بدون شك اين رخداد تاريخي نيز در اين روستا اتفاق افتاده است كه آرتيق حاجي به نقل از اجداد خود دربارة اين موضوع توضيح بيشتري ميدهد . بدنبال تحقيقات در بين پيرمردان و پيرزنان معلوم شده است كه نام آن زن شجاع « اوغل بخت » بوده كه در محل او را « بختي » صدا ميكردهاند .
بر اساس يك رسم ديرينه در بين تركمنها نام افراد قبايل و خانوادهها هرگز از بين نميروند زيرا به محض وفات هر فرد از خانواده ، نام او چه مرد باشد چه زن به اولين فرزندي كه در آن خانواده متولد ميشود نامگذاري ميگردد . بعبارتي اگر زن بميرد نام او به اولين دختري كه از فرزندان آن مرحوم متولد ميشود نامگذاري ميگردد و اگر مردي بميرد خواه جوان و يا پسر ، باز هم اين عمل انجام ميشود بنابراين ميتوان گفت كه در بين خانوادهها و قبايل تركمن كسي نميميرد ! در همين تيرة داز هنوز نام بگنج خان و چهلمين نام اوغل بخت زنده است و براي نسل آينده هم باقي خواهد ماند بر اساس تحقيقات انجام شده نام هفت پشت مرحوم آخوند گرگاني كه در دوران گذشته 25 سال نمايندة تركمن صحرا در مجلس بوده است در گوشة يكي از كتابهاي وي اين اسامي آمده است . زيرا يكي از فرزندان آن مرحوم بگنج خان نام دارد و اجداد او اينطور ذكر شده : بگنج خان فعلي فرزند محمد آخوند گرگاني ، او فرزند عطاجق باي او فرزند آليار فرزند الله يار فرزند قليچ صوفي فرزند بگنج خان فرزند بابا خان سخي ميباشد . در هر خانواده سعي ميشود هفت پشت خانواده به فرزندان يادآوري شود .
در هر صورت تحقيق بسيار جالب توجه و ارزندهاي ميباشد كه در بين تركمنها افراد يك طايفه و تيره هميشه زندهاند و هميشه در بين آنان بزرگ مردان يا بزرگ زنان كوچك اندام وجود دارند كه اگر نوزاد نام پدر را بگيرد او را « داده » و اگر پدر بزرگ را بگيرد « كاكا » و اگر نام مادر را بگيرد « ماما » و « اجه » ناميده ميشود و بدين جهت در هر خانواده كاكا ، ماما ، اجه ، داده و اين اسامي در بين قبايل به تعداد زياد وجود دارند . البته در آن روز شايد اوغل بخت از ماجراهاي طغيان براي كسب قدرت محمد حسن خان اطلاع چنداني نداشته باشد . او از اين جهت به تصميم ياشوليها در مورد پس دادن محمد حسن خان اعتراض داشت كه نسبت به يك مهمان و يك پناهنده بيحرمتي شده است و اين تصميم بر خلاف سنت و آداب و رسوم موجود در بين قبايل تركمن بوده است و او شهامت اين را داشت كه نسبت به اين كار اعترض كند و در برابر ريش سفيدان قبيله بايستد . اگر آن زن شجاع اعتراض نميكرد وآنان محمد حسن خان قاجار را به فرستادگان نادر شاه ميسپردند آنوقت تاريخ ايران شايد به گونهاي ديگر رقم ميخورد و شايد سلسلة قاجار تاٌسيس نميشد .
آرتقحاجي اضافه ميكند بعدها آقامحمدخانقاجار بخاطر اين حمايت تيرة داز از پدرش محمد حسن خان قاجار زمينهاي روستاي عطاآباد را به آنان بخشيده و در زمان محمد علي شاه قاجار عوايد حاصل از زمينهاي گوزان فارس به خانوادة آنان داده ميشد و اين كار تا زمان رضا شاه ادامه مييابد كه بعد از آن دوران سند زمين از آنان گرفته شده و عوايد آن نيز قطع ميشود .
اميد است كه دانستن اين واقعة تاريخي مفيد بوده باشد . البته روايتهاي ديگري نيز موقع پناهنده شدن محمد حسن خان قاجار و بعد از شاه شدن وي وجود دارد كه اگر مقدور شد بعداً بيان خواهد شد
موسي جرجاني