تورکمن صحراملی - اجتماعی

بخش اول: به پیشواز عید ملی ارگـنه قـون (بـهار بـایرامی)-شامان اوت (چهارشنبه سوری)

   چهارشنبه سورى اگر مستقيما ترجمه شود “چهارشنبه طويى”، جشن چهارشنبه است. ” سور/Sür” در توركمنى سرور و شادمانى است “دونيأنى/ دؤورانى ســـورمك dünýäni sürmek”  در گرامر فارسى مضاف اليه قبل از مضاف ميايد يعنى اگر اين نام بفارسى برگردانده شود ميبايستى “سورِ چهارشنبه” ذكر شود نه چهارشنبه سورى كه مضمون توركى “چهارشنبه طويى/ چارشنبه سورى” است را بيان كند. شنبه نيز كلمه­ اى فارسى نيست در عربى بدان «السبط» و در عبرى «شوباط» و در روسی “سوبوتا”  گفته ميشود.

1-  نقش آتش مقدس (چهارشنبه سوری)

همراه با سایر مردمان آسیای میانه، تورکمن ها نیز با اجرای مراسم گوناگون به پیشواز سال نو، نوروز می روند. اصولا جشن نوروز و تغییر فصول در این منطقه کاملا مشهود است. علاوه بر جشن نوروز، تورکمنها جشن برداشت محصول یا اوراق بایرامی را نیز با شعور و شعف وصف ناپذیر برپا می کنند. مراسم چهارشنبه سوری نیز که در واقع جشن به پیشواز رفتن به سال نو می باشد، در بین تورکمنها تحت عنوان “شامان اود” برگزار می شود. متأسفانه ساليان متمادى استكه شوونيستهاى حاكم بر ايران با اعمال سياستهاى بغايت ارتجاعى و ناسيوناليسم كور عليه ملل غيرفارس مانع از اجرای آداب وسنن آنها می شوند و یا به وارونه جلوه دادن حقايق تاريخى دست مى يازند. شوونیستها، با جازدن آثار مدنى و فرهنگـى يعنى عصاره فرهنگـى آن ملتها كه در طول اعصار از سوى اجدادشان آفريده شده و جزء گنجينه هاى تاريخيشان گرديده، بنام  ايران و ايرانى بزرگترين ستم ملى را اعمال ميكنند. برتری طلبان با قدغن كردن آموزش ملل غيرفارس بزبان مادريشان باعث بيخبر ماندن فرزندان آنان از تاريخ و فرهنگشان  ميشوند. وقتى پاى موسيقى بميان آيد موسيقى فارسى را بنام موسيقى اصيل ايرانى جا ميزنند و موسيقى ملل ديگر را موسيقى محلى و قومی ايرانى!! جا ميزنند.

   ما در اين مقاله به ریشه پیدایش جشن چهارشنبه سورى اشاره ميكنيم. جشنها و مراسمى كه نیاکان ما توركمنها نيز در آفرينش و تـقديم آن به جامعه بشرى سهم بسزايـى ايفا كرده­اند. جشنها و مراسمى كه ريشه پيدايش آنها بيش از 5000 سال قدمت دارد.

*****

    بهار عید ملی تورکان و مردمان مشرق زمین، جشن رویش و زایش نوین طبیعت فرا میرسد. تورکان/ تورکمنها معمولا با افروختن آتشی بزرگ به پیشواز این جشن ملی میروند. عموما در جامعه باستانی تورکان هر حادثه ای طبیعی یا غیرطبیعی، هجوم دشمن و یا رساندن پیام مخصوص را با برافروختن شعله های بزرگ آتش بر فراز بلندی نشان می دادند.

  در آستانه جشن بزرگ ارگنه قـون/ عید نوروز نیز تورکان با افروختن شعله های بزرگ، آمدن این جشن را به اولوس خبر میدادند. تورکان آتش را بسیار مقدس دانسته و پریدن از روی آن، ریختن آب و دیگر مواد ناتمیز بر آن را گناهی بزرگ میشمردند. در سنگ مزارهای برجا آمده از دوران ماقبل اسلام در گورستان “خالد نبی» در شمال گنبدقابوس جایگاه بر افروختن آتش، حتی برای مردگان حک میشد. تورکان/ تورکمنها معتقد بودند که آتش قوت (روح) مردگان را از گزند رب النوع های زیرزمینی حفظ خواهد کرد. احترام به آتش در نزد توركان از آنجمله توركمنها سابقه بسيار قديمي داشته و يادمانهاى آن تا به امروز در بين ما بخوبى حفظ گشته است. ضرب­المثلهاى گوناگونى چون “اود آستيندا بلا قالماز”(هر بدى در دم آتش نابود ميشود)، “اود اوراز”(آتش مقدس است) و همچنين نامگذارى انسانها با نام اوراز- آراز(آتش)، اسپند دود كردن منازل، عبور دادن گله­ هاى گوسفندان زير بوته هاى آتش فروزان به اين نيت كه ارواح خبيث در دم آتش از بين برود، خاموش نكردن اجاق در حال فروزان، مقدس شمردن تـنور و تـنمّاى آمال از تـنور(تامديرا مانكلاينگـى سيلماق)، همگـى نشان از احترام توركمنها به آتش ميـباشد.

 

نمونه ای از سنگ مزارهای خالد نبی با جایگاه بخوردان برای آتش( عکس از آ. گلی)

  در دوران رشد باور شامانیستی در بین تورکان، بویژه در سده های اخیر تورکمنها با برافروختن آتش و حلقه زدن در گرد آن به راز و نیایش پرداخته، از تانگری (خدای آسمان) و فرزندش خورشید و فرزند خورشید یعنی آتش، حراست ایل و رمه و پیروزی بر دشمن را تمنی میکردند.   

  پریدن از روی آتش بی احترامی بزرگی به رب النوع گرمابخش و حرارت دهنده زندگانی محسوب میشد. برخی از محققین ایرانی این سئوال را مطرح میکنند که اگر در دوره ساسانیان آتش پرستی رواج داشت، پس چرا برای جزای مجرمان، که به نظر مغان افراد ناپاکی بودند، آنان را در آتش می انداختند و آنرا آلوده می ساختند. این امر نشاندهنده آن بود که آنان به آتش احترام نمی گذاشتند.

   در بین تورکمنها اینک مراسم «شامان اوت» برگزار میشود که با خواندن ابیات زیر از رب النوع آتش دفع بیماریها را می طلبیدند:

شامان اوت، بولوم شات (ای آتش شامان، از تو شادمانم)

گلیپ سانگا چوقوندوم،   (آمدم و بر تو پناه آوردم)

نیت لأپ گونأمی دؤکدم.  (به نیت پاکی و آراستگی از گناهان)

اونگین قیل ایشیمی،        (رواج ده به کارهایم)

اوزین قیل یاشیمی.         (زیاده کن عمرم را)

قورا منینگ داشیمی        (حفظ کن مرا از شر دشمن)

سیغیندیم سانگا پیرلاپ     ( باز به تو پناه آوردم)

قویما منی حورلاپ،        ( مرا ناامید از نزدت مران)

شامان اوت، بولدوم شات.  (ای آتش شامان، از تو شادمانم)

 

از لابلاى متون تاريخى اينگونه استـنباط ميشود كه جنگاوران توركمن قبل از رفتن به ميادين رزم، آتش بزرگـى افروخته دور آن حلقه زده در حاليكه شمشيرهاى خويش را از نيام بر ميكشيدند با صداهايى شبيه زوزه گرگ روحيه خود و يارانشانرا تقويت ميكردند كه بقاياى اين نوع مراسم در آيئن شمنى دفع ارواح خبيثه و پرخوانى و نيز رقص مشهور توركمنى بنام “رقص خنجر/ ذكر” مشاهده ميكنيم. (واسیلی یان در اثر خود بنام چنگیزخان نحوه اجرای رقص دور آتش را که توسط جوانان تورکمن اجرا میشد را بیان کرده است) در اين باره در « فرهنگ معين» زير كلمه ” اجغار” چنين آمده است: ” آتش افروخته، روز شانزدهم ماه چهارم، مغان/ روحانيون خوارزم در شبِ اين روز مانند سده آتش مى افروختند و بر گرد آن باده مينوشيدند”. (خوارزم/ خيوه شهرى در شمال كشور توركمنيستان). 

معنى چهارشنبه سورى:

   چهارشنبه سورى اگر مستقيما ترجمه شود “چهارشنبه طويى”، جشن چهارشنبه است. ” سور/ Sür” در توركمنى سرور و شادمانى است “دونيأنى/ دؤورانى ســـورمك dünýäni sürmek”  در گرامر فارسى مضاف اليه قبل از مضاف ميايد يعنى اگر اين نام بفارسى برگردانده شود ميبايستى “سورِ چهارشنبه” ذكر شود نه چهارشنبه سورى كه مضمون توركى “چهارشنبه طويى/ چارشنبه سورى” است را بيان كند. شنبه نيز كلمه­ اى فارسى نيست در عربى بدان «السبط» و در عبرى «شوباط» و در روسی “سوبوتا”  گفته ميشود.

در چارشنبه طویی، يال و دم اسبان را با زيورآلات مخصوصى مى آرايند و آنها را روانه صحرا كرده آزاد ميگذارند همچنين در اين روز زنان  موهايشانرا به شيوه  خاصى تزيين ميكنند سپس بر فراز تپه بلندى آتش افروخته تا قبل از طلوع آفتاب دور آن جمع می شوند (پریدن از روی آتش نشانه بی احترامی به آتش بوده و در نزد تورکمنها مرسوم نیست). رسم برافروختن آتش اشاره به يك حادثه تاريخى نيز ميكند و آن اينكه توركانى كه در “ارگنه قون” در محاصره بودند بكمك افروختن آتش توانستند محاصره  را شكسته، راه سرزمين پدريشانرا بيابند. اين روز رستاخيز يعنى بازگشت به سرزمين مصادف بود با شروع فصل بهار. بهمين خاطر خان توركان هرساله بيادبود آن روز آتش بزرگـى افروزانده، با كوبيدن پتك  بر روى آهنى كه در آتش بزرگ قرار داده شده آغاز سال و جشن را اعلام ميكند. شركت كنندگان در مراسم چارشنبه سورى سپس به كنار چشمه مقدس رفته به نشانى پاك شدن از آن عبور كرده به نشانى بركت كوزه هاى خويش پر كرده بمنازل می آورند و از آن خود و احشام شانرا سيراب كرده  به چهار گوشه خانه می پاشند علاوه بر آن از خاكستر آتش چارشنبه جلوى منازل می پاشند تا ارواح بد را دور سازند. در اين شب تمامى اهالى چه دارا چه فقير پلو می پزند. از ديگر مراسم جالب شب چارشنبه سورى آوردن آتش و افروختن آن در جلوى منازل افراديكه در طول سال يكى از افراد خانواده شانرا از دست دادند ميباشد. با افروختن آتش پايان مراسم سوگوارى آنان اعلام ميشود.

   از مراسم جالب شب چارشنبه سورى ” قوشاق ساللاما دأبى” (مراسم آويختن شال كمر) است. بدين معنى كه جوانانى كه نامزد دارند شال كمر خود را از درختی می آویزند هر يك از دختران مى بايستى شال كمر نامزد خود را شناخته سوغاتى را كه در طول سال تهيه كرده نظير دستمال يا جوراب گلدوزى شده را به آن ببندند. خانواده داماد نيز سوغاتى مفصلى بخانواده نوعروسان آينده­شان ميفرستند.

  مراسم گوناگون و جالب شب چارشنبه توركان توجه بسيارى از سياحان خارجى را بخود جلب كرده است از آنجمله در قرن 13 ميلادى ماركوپلو سياح ايتاليايى در حين عبور از آنادولى به مراسم چارشنبه سوری تورکان اشاره کرده است.

                                                           *******

اینک نقش رب النوع آتش را در بین تورکان با رجوع به اثر پر ارزش محقق روس رافائل بزرتینوف می آوریم. بخشهایی از این اثر را دوست ارجمند ما جناب آقای دکتر رحمت الله قاضیانی به فارسی برگردانده و آنرا در سایت “تورکمن دایره المعارفی” قرار داده است.

****

ترکان باستان اعتقاد داشتند که آتش نوه خدای بزرگ آسمانها ، تانگری و فرزند خورشید است . و تندر برادر اوست
بنابراین ، اگرچه ، آتش در زمین بدنیا آمده و رشد می کند ، پس از مرگ به صورت دود به آسمان می رود تا دوباره به زمین بازگردد . ترکهای باستان در آتش ، رب النوعی با قدرت های متنوع می دیدند ، چون او بوجود می آید ، نفس می کشد ، و بطور دائم تغییر شکل می دهد . ترکها آتش را با تولد ، رشد ، توسعه و زندگی بطور کلی مربوط میدانند . همانطور که “ن.کاتانوف” در یادداشت هایش می نویسد ، ” به اعتقاد ترکهای تاتار ، روح آتش ، رشد می کند و به موجودات گرما می بخشد ، خروج گرما از کالبد موجودات به معنای مرگ است.جسم در گذشتگان به زمین می پیوندد و روح انها به عالم ارواح
که در بالای زمین قرار دارد-رجعت می کند.
ترکان باستانی در افسانه هایشان رب النوع آتش را بصورت گاو ماده قرمز ، گاو نر قرمز ، و یا خروس جنگی قرمز نشان می داده اند . در تصاویر دیگر ، آتش ، بصورت یک زن ، با نام ” اوت-آنا ” (مادر- آتش) نشان داده می شد . اعتقاد بر این بود که اوت-آنا ام البشر است . وقتی آتش در آتشدان شروع به شعله ور شدن می کند ، آنها در برابر شعله خم شده و خطاب به او می گویند که تو ، ای آتش ، با ٣٠ دندان ، مادر همه ما هستی ، تو با ٤٠ دندان مادر اندر همه ما هستی .
اهل خانه ، آتش را قسمتی از رب النوع آفتاب (آتش بهشتی) ، می دانستند . اجاق در وسط یورت، معمولا به شکل دایره (شبیه شکل آفتاب) درست می شد.گرمایی ، که از آتش و آفتاب ، متصاعد می شود ، با روشنائی حاصل از آن ارتباط منطقی بخصوصی دارد . خورشید و آتش ، و ارتباط بین آنها و قدرت زندگی بخش انها ، بویژه به زنها بعنوان اجداد و محافظین نسلها منتقل می شود .

اجاق آتش همیشه می بایستی تمیز و محفوظ نگه داشته شود ، و بی توجه ای در این مورد می تواند آتش را خشمگین نموده و باعث ترک یورت شود . عقیده بر این بوده است که آتش یک رب النوع خاندانی و یا قبیله ای است ، ولی هر خانواده برای خود یک آتش فامیلی داشته است ، البته ، مخلوط کردن آتش خانواده با آتش خانواده دیگر و یا قرض کردن آتش از دیگری گناه بوده است ، و حتی پخت و پز در دیگی که قبلا روی آتش خانواده دیگری بوده غیر ممکن بوده است.

بی احترامی به آتش غیرقابل قبول بود . مثلا انداختن آشغال ، پسمانده های غذائی ، و مواد بدبو بداخل آتش ، وبهم زدن آتش با وسائل تیز یا پریدن از روی آن ، یا هل دادن سوخت با پا ، و لگد کردن خاکستر ، و تف کردن به روی آتش بی حرمتی به آتش محسوب می شد . ریختن تکه های غذائی بداخل اتش که اهل یورت خورده بودند ، ممنوع بوده است . برای دادن هدیه و صدقه به آتش بیشتر از چربی استفاده می شد . حتی خاکستر آتش یورت در جائی ریخته می شد که انسان و حتی حیوانات هم به آن دسترسی نداشته باشند . تخلف از این قوانین ، باعث خشم رب النوع آتش می شده و او بصورت های مختلف ، مثل ، ایجاد بیماری های گوناگون ، عدم مراقبت از ارواح شرور ، و حتی با ایجاد سوختگی های شدید در بعضی انسان ها ، خشم خود را نشان می داده است . در چنین مواردی دعا کننده ای مخصوص و هدایای ویژه برای آتش تدارک داده می شد . اگر تخلف از قوانین در زمان شکار اتفاق می افتاد ، شکارچی می بایست شکار را ترک کند ، اگر آتش در اجاق با جرقه و صدای سوت می سوخت نشانگر آن بود که اوت-آنا در حالت خوب و خوشی است ، و صاحب خانه باید منتظر اخبار خوب و یا منتظر مهمان باشد.
افراد خانواده هر سال یک بار در یورت برای اوت-آنا مراسم پرستش و دادن صدقات برگزار می کرده اند . .هدف از این مراسم استدعای سلامتی برای افراد خانواده ، رفع بیماری ، عدم تلفات دام ها ، و سعادت برای خانواده بوده است . برای صدقه دادن قوچی سفید با سر سیاه در نظر گرفته می شد . قبل از قربانی کردن ، شیری که مدتی به آرامی جوشیده بود، را روی قوچ می ریختند ، و با نوارهای رنگارنگ آرایشش می کردند و بداخل گله می فرستادند و به این ترتیب به اوت-آنا هدیه میکردند . بعد از کشتن قوچ ، طرف راست و جلوی لاشه و قلب آن را می سوزاندند ، و بقیه لاشه و پوست آنرا به ” قام ” (شمن) می دادند .

لازمه انجام مراسم عبادت توسط شمن ها ، وجود یک درخت غان بوده است ، که سمبل ارتباط دنیای بالا و پائین بوده است . در یورت از شاخه های درخت فوق برای انجام مراسم استفاده می کردند . آنها درخت را با روبان های ، آبی ، قرمز ، و سفید ، به نام ” چالاما ” تزئین می کردند ، باین صورت که ، آن روبان ها را در اطراف اجاق روی زمین بصورت تزئینی قرار می دادند . بعد از قربانی برای آتش ، ” قام ” ( شمن ) مقداری گوشت و چربی آن را در آتش اجاق می انداخت ، و آن مواد با شعله های درخشان می سوخت . در صدقه برای ” اوت-آنا ” ، ” کام ” ، خطاب به آتش می گوید ، ” شما ، آتش ، مادر ما . شما ، چهل دندان دارید ، شما با ابریشم قرمز پوشیده شده اید ، و شما بستری از ابریشم سفید دارید . من بر روی خاکستر سفید قدم نخواهم گذاشت . بچه های کوچک ، و سگها به تو دست نخواهند زد . من یک قوچ قربانی کرده ام ، من گوشت بره در راه تو صدقه داده ام ، من در مقابل تو تعظیم می کنم ، به ما یک زندگی راحت اعطا کن” .

غذای قربانی برای ارواح و ارباب انواع ، در روی شعله های اتش پخته می شود . انسان ها گوشت را می خوردند و ارواح و فرشتگان به وسیله بوی گوشت کباب شده تغذیه می شدند .

آتش خاصیت تمیز کنندگی دارد . جسم آلوده را برای تطهیر روی آتش نگاه میدارند . سفرائی را که به حضور خان شرفیاب میشدند، از بین دو آتش عبور می دادند ، تا بوسیله آتش تطهیر شوند . در زمان ترک اقامتگاه زمستانی ، اردو را از میان دو آتش عبور می دادند . اگر شخصیت برجسته ای بخواهد وعده هائی به ملت بدهد باید توسط آتش تطهیر شود . برای این کار در دو محل آتش قرار می دادند ، شخص مورد نظر بین آتش ها قرار می گرفت و به شمشیر بوسه می زد . در قرون وسطی دهانه لوله تفنگی را که با آن انسانی کشته شده باشد را می بوسید . فقط بعد از اجرای این مراسم بود که شخص می توانست به مردم وعده بدهد . آتش ، حامی خانه و محل زندگی محسوب می شد . اگر عروس جدیدی به خانواده شوهر اضافه می شد و به خانه شوهر وارد میگردید ، ابتدا به آتش آن خانه تعظیم می کرد . عروس وقتی وارد خانه پدر شوهر می شد ، زانو می زد . حتی اگر وارد خانه اقوام داماد که بزرگتر از او باشند ، می شد و بطور ناگهانی با فامیل بزرگتر از شوهرش برخورد می کرد در مقابل او هم زانو می زد . بعد از آن عروس را روی یک پوست دباغی شده می نشاندند با این ایده که عروس آنها مثل پوست نرم است ، سپس چربی در آتش می انداختند ، عروس چندین بار در مقابل آتش تعظیم می کرد . با پرستش آتش از آن تقاضا می کرد ” اوت-آنا ، یاغ آنا ، مرا مورد لطف خود قرار بده.” در این زمان زنهای دیگر با گرم کردن دستهایشان بر آتش ، و نوازش کردن صورت عروس ، او را مورد لطف قرار می دادند . شامان در حالی که دستهایش را بالا و بطرف آتش گرفته است خطاب به خانم و سرور اجاق مقدس ” اوت-آنا ” می گفت ، با دستور تو است که این شعله بوجود آمده است ، اجازه بده تا این شعله ها محافظ خانواده در مقابل ارواح شیطانی باشد ، سدی باشد در مقابل خیانت های انسانی ، بگذار نیکی ها بدون سوزاندن باعث گرما بشوند ، زشتیها و شرارت بدون پسماندی از بین بروند ، بگذار آتش تا هزاران سال روشن بماند ، و ای اوت-آنا اجاق ما را برکت بده . پس از آن قام (شمن) ، عروس را بعنوان عروس خانه و کدبانوی یورت ، و داماد را بعنوان شوهر و رئیس یورت معرفی می کرد .

از آتش برای معالجه بعضی بیماریها نیز استفاده می شده است . اگر در صورت بچه یا شخصی پوسته هائی وجود داشت ، در روی زخم بیمار با سنگ آتش زنه جرقه هائی تولید می کردند . شمن خطاب به پوسته می گفت ، در حالی که تنه اصلی درخت همیشه در جای خود نشسته است و بجائی نمی رود تو ، پوسته ، چرا در اینجا و آنجا ، سرگردان هستی؟ بگذار تمام پوسته ها بهمراه جرقه های آتش از روی صورت ریخته شود . درست مثل یک تپه که از جایش حرکت نمی کند ، تو هم از جایت تکان نخور . یورت خود را در این مکان بر پا نکن . تفو ، تفو بر تو ، دیگر به اینجا بر نگرد.
” اوت شمن ” بیماری شیری دهان کودکان (برفک دهان) را نیز مداوا می کرد. طریقه درمان به این صورت بود که ” قام ” بچه را به پشت می خواباند و در روی سینه او قطعه کوچکی از پوسته درخت غان را آتش می زد ، در محل سوختن تغییر رنگی باقی می ماند . معالجه آب ریزش از دهان بچه نیز به همین طریق بود .
اعتقاد بر این بود که خاکستر هم قدرت درمانی دارد . بنابراین ، به روی یک زخم خونریزی دهنده مقداری خاکستر داغ می ریختند ، و آن کار باعث سرعت گرفتن ترمیم زخم می شد . اگر درد ناگهانی شکم عارض می شد ، بیمار با دست راست خاکستر داغی را به دست می گرفت و چندین بار آنرا روی شکم لخت می مالید.

ادامه دارد

آ.گلی

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن