نظام سیاسی و تشکیلات رهبری تورکمنها
«تؤره، آق ساقغال یوردونگ ایهسی…»
درسگیری از تجربیات تاریخی برای بازسازی جامعه دمکراتیک فردای تورکمن!
ساختار یا نظام سیاسی تورکمنها با آداب و رسوم باستانی آنها یعنی “تؤره” که برابری و استقلال مطلق به آنها میداد، رابطه مستقیم دارد. همه ترکمنها تؤره را اطاعت کرده و از آن پیروی میکنند. اگر کسی این مقررات را نادیده بگیرد و با آن مخالفت کند از جامعه تورکمن طرد میشود.
منشاء تؤره متعلق به اوغوزان که نیای اصلی تورک زبان را تشکیل میدادند، می باشد. بر مبنای این حقیقت ما باید تاریخ تؤره را در تاریخ اوغوزها بجوییم.
تؤره چیست؟ در نظر تورکمنها تؤره چه معنی داشت؟
در تورکی قدیم تؤره به معنی سازمان دهنده اصول لازم در حیات اجتماعی بود. یوسف حاجب خاص در کتاب معروفش “قوتادقو بیلیک” (علم سعادت بخش) که در سال ۱۰۷۰ میلادی نگارش یافته میگوید: “تؤره یعنی، عدالت دانش و عقل. تؤره رهبریتی خردمند و حساس است که هنگام اعمال سیاست، قضاوت و حکومت کشور هرگز تمایلات شخصی را در امور دخالت نمیدهد. تؤره انسان را بطور کلی در نظر دارد؛ بنابراین در دنیا همچون ماه و خورشید متساوی نورافشانی میکند شدت نور تؤره در همه جا یکسان است همه را با برابری کامل در نظر دارد. تؤره بنابه گفته یوسف حاجب خاص: «من همه مسائل را با عدالت حل میکنم. من فرقی میان یک انسان معمولی و پادشاه نمیگذارم همه در نظر من یکسان هستند، خواه پسرم باشد خواه اقوامم.
«تاغانئنگ آیاغئ اۆچدیر، بییر-بیرینه گۆیچدیر،
بیری بولماسا، باشغالارئ هیچدئر.» (تۆرکمن ناقئلی)
يوسف حاجب خاص در توصیف وسیعتر تؤره مثال جالبی میآورد: «اگر یک شیء روی سه پایه (تاغان) قرار گیرد نمیافتد هر سه پایه باید راست باشد تا آن شیء محکم بایستد. اگر یکی از پایه ها کج یا نادرست باشد روی دو پایه دیگر نمیتواند بایستد و می افتد یکی از این پایه ها «گؤنیلیک» (راستی و عدالت)، دیگری «توزلۆک» (دۆزۆلیک برابری) و آخری «اووزلئق» (مهربانی و یاوری، اووز ایهلمک) میباشد. اگر پادشاه (مدیریت) یا کشوری براساس این سه اصل نباشد آن کشور یا پادشاه به آسانی مضمحل می شود.
«قوت، قوتئنئ گؤردۆنگمی،
قوتا سالام بردینگمی؟»
در زبان تورکی در میان دولتهای تورکی باستان، قدرت سیاسی به قوت/ تقدس وابسته است. در این باره یوسف حاجب خاص مینویسد: «تؤره» برای میدان عمل، نیاز به قوت دارد. قوت، قدرت سیاسی خود را با شرایط زمان و مکان تطبیق میدهد، ذات وجودش خدمت به مردم و نشان آن عدالت است. راه عظمت و پادشاهی از طریق قوت فراهم میشود. کلیه هدفها را با قوت میتوان واقعیت داد.
بنابر سنگ نوشتههای «اوغور-اورخون/تۆرکمن» که بین سالهای ۷۲۷ و ۷۳۵ میلادی نوشته شده، قوت هدیهای به پادشاه از جانب «تانگری» است؛ اما قوت هرگز به خاقان قدرت نامحدود نمیدهد و او را مستبد نمی سازد. قوت به شرطی به پادشاه داده میشود که پیرو و مطیع تؤره باشد. اگر حاکم در کارش موفق نباشد از مقامش استعفا میکند یا میتوان او را بزور مستعفی ساخت. در باره وظایف پادشاه یوسف حاجب خاص می نویسد: «شما (پادشاه) باید غذا و لباس به مردمت فراهم کنی اگر مردم یک پادشاه فقیر باشد او چگونه میتواند پادشاهی کند. ای پادشاه، تو باید در درجه اول نیازهای مردمت را بر طرف کنی و سپس میتوانی بفکر خودت باشی. پادشاه یا حاکم بودن خوبست اما تؤره بر پادشاه مقدم است.
تؤره در دولتهای تورک باستان عنصری مهم بشمار میرفت جامعه تورک هرگز بدون تؤره دوام نمی یافت. محمود کاشغری در اثر مشهورش بنام دیوان”لغات تورک” مینویسد: «اگر خشونت از در وارد شود تؤره از پنجره بیرون میرود و دولت ممکن است رو به زوال بگذارد اما تؤره باقی می ماند.»
دولتهای تورک باستان برای نظارت در اجرای قوت یک مجلس داشتند. برای مثال هونهای آسیا و اروپا، گؤک تورکها و اوغوزها (تۆرکمنها) دارای مجلس بودند شرق شناسان از جمله م. دوکروت، ل. اویگر و اشمیندت ب سزاسز (Szasz) این مجالس تورکان را “مجامع ملی” توصیف کردند. با در نظر گرفتن این توضیحات درباره تؤره، درباره موجودیت آن، اعمال و اثرات آن در میان تورکمنها می توانیم به بحثمان ادامه دهیم.
یک چیز را باید بخاطر داشته باشیم و آن اینکه تؤره، چنانچه شرح داده شد، در یک حکومت و دولت ملی برقرار و اعمال میشود، اما در سدههای اخیر ترکمنها فاقد دولت ملی بودند، ولی باید بیاد داشته باشیم که “دولت ممکن است مضمحل شود، ولی تؤره باقی میماند.
اولین سئوالی که اینجا باید مطرح شود اینست: نشانه های تؤره در میان ترکمنها چیست؟
«ما مردمانی آزاده و برابر هستیم، ما رهبر نداریم، همه ما پادشاه است.»
(از سخنان تۆرکمنهای کۆمیش دفه به وامبری در 1876)
برابری که یکی از اصول اولیه تؤره بود، همیشه در میان ترکمنها وجود داشته است. رؤسای آنها، بزرگانشان و افراد قبیله همگی براساس برابری کامل زندگی میکردند. یکی دیگر از اصول تؤره عدالت است که تا حد معینی در میان آنها وجود داشت همچنانکه قبلا بیان شد، اعتماد آنها به یکدیگر آنچنان زیاد بود، که هیچکس قادر نبود این وفاداری در میان ترکمنها را از بین ببرد.
وظایف خان (حاکم) در نظر آنها صریح و روشن بود همانطوریکه وظایف پادشاه را یوسف حاجب خاص توصیف کرده، پادشاه میبایستی غذا و لباس برای مردمش تهیه کند یا به عبارت دیگر، به مردمش خدمت کند. از نقطه نظر ترکمنها “خان” خدمتگزار اصلی کل جامعه معنی داشت. در حقیقت تدابیر او بعنوان شخصی مهم فرامینی بود که بدون چون و چرا تا آنجا که با تؤره مغایرت نداشت اطاعت میشد. خانی که میکوشید قوانین تؤره را زیرپا گذارد از مسند قدرت بزیر کشیده می شد. (اسارت و زندانی کردن سلطان سنجر توسط اوغوزان) در این باره آجودان ژنرال اسکوبلف در لشکرکشی به سرزمین تورکمن، گرودکوف مینویسد: «قدرت تؤره در میان تورکمنها بقدری قویست که آنها به هرکس که سعی میکند رسوم (تؤره) آنها را تغییر دهد بچشم جنایتکار نگاه میکنند و او را از جامعه خود طرد میسازند یا مجبور به اطاعت رسوم (تؤره) خود میسازند و به همین جهت است که تورکمنها بسیار بندرت از تدابیر خان سرپیچی میکنند و برای حل دعاوی خودشان همیشه به او (خان) مراجعه می کنند. اظهارات گرودکوف مطالب بیان شده در کتبیه های اورخون-اوغوز را تأیید میکند. همانطوریکه قبلا شرح داده شد بنابر کتیبههای اورخون اگر حاکم در کارش موفق نمی شد از مقامش استعفا میکرد یا با توسل به زور او را مجبور به استعفا میکردند.
اینجا باز هم این سوالات را میتوان مطرح کرد تورکمنها چگونه توانستند بدون داشتن دولت ملی، قرنهای متمادی تؤره خود را حفظ و دست نخورده نگهداشتند؟ آیا عوامل خارجی در تؤره آنها اثر نگذاشته است؟ تا آنجا که بمدارک و شواهد مربوط است تورکمنها بدون هیچگونه تاثیر خارجی تؤره خود را حفظ و آنرا رعایت کردند و می کنند.
وامبری نیز در سفرنامهاش به قوی بودن دأب (تؤره) در بین تورکمنها اشاره کرده است.
تهیه و تدوین: آرنه گلی
مدیر مرکز مطالعات تورکمن.
سوئد. 29 آوریل 2024