
از بشریت در برابر فاشیسم محافظت کنیم.
سند تصویب شده در مجمع بینالمللی ضد فاشیسم در مینسک، ۲۲ آوریل ۲۰۲۳
مینسک، جمهوری بلاروس
موزهی تاریخ جنگ کبیر میهنی
۲۲ آوریل ۲۰۲۳
ما شرکت کنندگان در مجمع بینالمللی ضد فاشیسم از کشورهای آسیایی، آمریکا و اروپا در مینسک گرد هم آمدهایم تا قاطعانه به جنگ و ارتجاع، نئوفاشیسم و بیداد، «نه!» بگوییم .
ما در سرزمین بلاروس که هر وجب آن با خون میلیونها قربانی هیتلریسم شسته شده است، ملاقات کردهایم. اینجاست که در ژوئن ۱۹۴۱ جنگ مقدس کل مردم شوروی علیه طاعون سیاه[۲] آغاز شد. از هر سه شهروند بلاروسی اتحاد جماهیر شوروی، یک نفر در نتیجهی تجاوزات فاشیستهای آلمان کشته یا تا حد مرگ شکنجه شد.
نازیسم، نتیجهی مستقیم بحران سرمایهداری بود. این از حرص و آز سرمایهی بزرگ برای حفظ اقتدار خود بر زحمتکشان به هر قیمتی برآمد. امپریالیستها برای پیشبرد مقاصد خودخواهانهی خود، مسیر حمایت از سیاهترین نیروها را درپیشگرفتهاند. آنها هیتلر، موسولینی، فرانکو و همدستان ایدئولوژیک آنها را به قدرت رساندند. نازیها را از یک [نیروی] حاشیهای سیاسی به شکلدهندگان سرنوشت میلیونها نفر از مردم تبدیل کردند.
خلقهای جهان حق ندارند تجربهی مبارزه در برابر فاشیسم را فراموش کنند. در سال ۱۹۳۶ با حمایت آلمان نازی و ایتالیای فاشیست، یک جنگ داخلی در اسپانیا آغاز شد. نیروی مردمی از سوی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و بسیاری از نیروهای مترقی حمایت میشد. اما در آن زمان فاشیسم به نیروی پرزورتری تبدیل شد. این [وضعیت] ، راه را برای وحشتناکترین جنگ در تاریخ بشر هموار کرد. آخرین گامهای قطعی به سمت کورهها و اتاقهای گاز بوخنوالد[۳] و ماوتهاوزن[۴]، داخائو[۵] و سوبیبور[۶]، مایدانک[۷] و آشویتس[۸] برداشته شد.
درسهای غمانگیز گذشته را باید به خوبی شناخت و همیشه به یاد داشت! جهان برای رهایی از شر نازیسم، بهای هنگفتی پرداخته است. قهرمانان آن مبارزه، خود را با شکوهی فناناپذیر آراستهاند: سربازان و افسران ارتش سرخ، رزمندگان متفقین، مبارزان ارتش آزادیبخش خلق چین، اعضای مقاومت فرانسه و ایتالیا، شرکتکنندگان در جنبش ضد فاشیستی زیرزمینی آلمان، پارتیزانهای یوگسلاوی و کرهای، میهنپرستان لهستانی و چکسلواکی.
پرچم سرخ بر فراز رایشتاگ[۹] در می ۱۹۴۵ ننها یک واقعیت مسلّم استثنائی گذشته نیست. معنای پیروزی شکوهمند بر فاشیسم به آینده امتداد مییابد. همچون هشداری جهت فراخوانی رشادتهای نسلهای جدید به نظر میرسد.
امروز نیز مانند دههی ۱۹۳۰، دود سیاه جنگ بر روی کرهی زمین در حال گسترش است. افق را بیش از پیش ابری و به سمت تیرگی میبرد. انسانهای نیک باید در مبارزهی قاطعانهی خود اتحاد و شجاعت نشان دهند.
وضعیت بهشدت نگرانکننده است. استعمار نو در حال بلندکردن سر خود در آفریقا و آمریکاست. امپریالیستها در حال افزایش تنش در آسیا هستند. غرش توپ در اروپا و دیگر گوشههای این سیاره خون جاری میکند. بدبختی و رنج مردم چند برابر میشود. بار دیگر صدای ناله مجروحان و خسخس [سینههای] افراد در حال مرگ به گوش میرسد. اشک غمگین مادران جاری است. در برابر چشمان ما، جهان در آستانهی سقوط به پرتگاه عظیمی است که در آن خطوط شوم صلیب شکستهی آلمان نازی[۱۰] در حال پدیدار شدن است.
تخریب خائنانهی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، کشوری که فاشیسم را شکست داد، یغماگران جهان را به جنبوجوش درآورده است. [پس از آن] سرمایهی جهانی مصونیت کامل احساس کرد. دیکتاتوری خود را با ابزارهای زشت تحمیل میکند. تهدید مرگبار انتقام فاشیستی هر روز در حال افزایش است. جانور نازی زخمهای قدیمی خود را لیسیده و به سرعت در حال جمعآوری نیروست. جسور شده، در جستجوی قربانیان جدید در حال بیرون آمدن از لانهی خود است.
شرارت جهانی در کسوت نئولیبرالی بازگشته است و یک سیستم جهانی برای غارت کل کشورها و ملتها ایجاد کرده است. این سیستم، خود را با تجاوز به یوگسلاوی، عراق، افغانستان، لیبی و سوریه آلوده کرده است. تلاشهایی را برای سرنگونی دولتهای قانونی در ونزوئلا، نیکاراگوئه و بلاروس انجام داده است. فشار تحریم را علیه خلقهای روسیه و چین، کوبا و جمهوری دموکراتیک خلق کره اعمال کرده است. به تهدیدهای نظامی و باجخواهی سیاسی متوسل میشود.
در آستانهی جنگ جهانی دوم، سربازان توفان هیتلری توسط سرمایهی مالی هدایت میشدند. در قرن بیست و یکم توسط نازیهای کنونی هدایت میشوند. فاشیسم که ۷۸ سال پیش درهمشکسته شد، از روی زمین محو نشده است، زیرا الیگارشی جهانی بهشدت به خدمات آن نیاز دارد. به همین دلیل است که نازیها در ویلنیوس[۱۱] و تالین[۱۲] رژه میروند. کتابها در کییف سوزانده میشوند. بناهای یادبود رزمندگان آزادیبخش شوروی در ورشو به پایین کشیده شدهاند. نمایندگان اتحادیهی اروپا در کت و شلوارهای گرانقیمت تصمیمات شریرانهای را طراحی میکنند و سعی میکنند نازیسم هیتلر را با سوسیالیسم شوروی یکسان بدانند. قرار شده است که پسماندههای فاشیست یک انتقام تاریخی بگیرند. حمایت مستقیم ایالات متحدهی آمریکا و متحدانش در ناتو، ایدئولوژی نازی را به سطح دولتی در اوکراین ارتقا داده است. سالهاست که دیوهای[۱۳] باندرا یک مجلس رقص خونین در کییف دارند و تودههای مردم را زجر میدهند. آنها اوکراین را به اردوگاه کار اجباری برای مخالفان تبدیلکردهاند، رسانههای خبریای را که دوست ندارند، تعطیل کردهاند، فعالیتهای مخالفان را ممنوع کرده و اقدام به شکنجه و آزار کمونیستها کردهاند. این اقدامات تلافیجویانه، همهی کسانی را هدف قرار میدهد که آرمان برادری خلقها و وفاداری به پیروزی شکوهمند بر فاشیسم را حفظ کردهاند. نازیها مردم را در اودسا زنده زنده سوزاندند، منفجر کردند و با شلیک پوششی[۱۴] به مردم تیراندازی کردند. سال به سال، آدمکشان آزوف با یک قلاب گرگی[۱۵] بر درجات نظامیِ روی بازوهای خود، [مردم] دنباس را به وحشت انداختند. شهروندان شجاع آن در یک مبارزهی رهاییبخش علیه نظامیگری و نئونازیسم قیام کردند.
دولتهای غربی در حال پمپاژ کامل باندرای اوکراین با سلاح هستند. زلنسکی قبلاً گفته است که میخواهد سلاح هستهای داشته باشد. اما ناتو از توبیخ او فروگذار کرده و برعکس، میگوید که آماده است ارتش اوکراین را بر اساس استانداردهای خود تغییر دهد. و قومی ابله در لندن خودشان آمادهاند تا گلولههای توپ با اورانیوم ضعیف شده را در دستهای این رژیم نئونازی بگذارند.
کشورهای ناتو تنها سلاحهای مرگبار راپخش نمیکنند. آنها پایگاههای نظامی خود را در سراسر جهان مستقر کردهاند. چهارصد آزمایشگاه زیستی در ایالات متحدهی آمریکا و سایر کشورها در حال انجام آزمایشهایی با ویروسها و باکتریهای کشنده هستند. پیامدهای این اقدامات میتواند توسعهی مسالمتآمیز کل کشورها را بر هم بزند. علاوه بر این، آنها کل بشریت را به عنوان یک گونهی بیولوژیکی تهدید میکنند.
کمونیستها همیشه هشدار دادهاند که «فاشیسم، یعنی جنگ». روند رویدادها این را تأیید میکند. پاسخ مردم فقط یک چیز میتواند باشد: هیولای فاشیسم باید نابود شود. باسیلهای طاعون قهوهای بسیار خطرناک هستند. آنها باید با اطمینان و سریع خنثی شوند. بهای بیتوجهی، به شدت بالا از کار درخواهدآمد. جنایاتی که در نورنبرگ محکوم شد، نباید تکرار شود. ما حق نداریم به ارتجاع جهانی اجازه دهیم جنایات خونین جدیدی را مرتکب شود.
اقدامات و مقاصد غرب امپریالیستی، غرق در نفرت وحشیانه از هر چیز مترقی، مستقل و آزاد است. بایدن[۱۶] و شولز[۱۷]، فون در لاین[۱۸] و بورل[۱۹]، دودا[۲۰] و موراویکی[۲۱] و امثال آنها فقط پرسنل کمکی در سیستم دیکتاتوری جهانیاند. چشمانداز مقام آنها بهصورت مستقیم، با آمادگی آنها برای خدمت به منافع الیگارشی مالی جهانی تعیین شدهاست.
جهانیگرایان با مطالعات شبه روشنفکری بر اقدامات خود سرپوش میگذارند. آنها ارتجاعیترین ایدهها در باره «اَبَر مرد»[۲۲]و «برتری نژادی»[۲۳] را از تئوریهای نیچه[۲۴]، چمبرلین[۲۵]و گوبینو[۲۶] بیرون میکشند. آنها کوکتل تلخ خود را با نئومالتوسیانیسم[۲۷] و پسااومانیسم[۲۸] آمیخته میکنند. آنها در مورد « اولویت پیشرفت تکنولوژیکی بر توسعهی اجتماعی» مزخرفات نفرتانگیزی را مطرح کردند. آنها به دروغ اومانیسم را ستایشگر فسادها و انحرافات معرفی میکنند. کلاوس شواب[۲۹] و امثال او ایدههای قدیمیای را که الهامبخش هیتلر و همدستانش بود، در قالب شبهعلمی «مهندسی زیستی»[۳۰] بستهبندی میکنند.
این همه «نوآوری» قلابی، دشمن مردم است. این [ رویکرد] از سوی کسانی ترویج میشود که به تعصبات قومی و نژادی مبتلا هستند، کسانی که میخواهند از خلقها به خاطر پیروزی بر فاشیسم و استعمار انتقام بگیرند. این محافل مجذوب ایدهی کنترل کامل بر نوع بشر هستند. آنها با اعلام این که تمدن بزرگ روسیه را باطل میکنند، به دنبال نابودی فرهنگ اومانیستی کل جهان و برگرداندن ما به دوران وحشیگری بیحد و اردوگاه کار اجباری الکترونیکی هستند.
نئولیبرالیسم دشمن تبهکار هرگونه توسعهی مستقل و هنجارهای دموکراتیک است. نیروهای سیاسی در غرب به استبداد مطلق انحطاط یافتهاند. نخبگان بورژوایی حساسیت خود نسبت به ارزشهای آزادی و اومانیسم را از دست دادهاند. رفتار آنها همواره درها را برای نئوفاشیسم گشودهتر میکند.
سرمایهداری که در حال جانکندنی همراه با عذاب است، به هر قیمتی به زندگی چسبیده است. از احیای دوبارهی فاشیسم هراسی ندارد. ارتجاع جهانی صرفاً وارثان هیتلر و موسولینی، فرانکو[۳۱] و سالازار[۳۲]، آنتونسکو[۳۳] و مانرهایم[۳۴]، پیلسودسکی[۳۵] و کوئیسلینگ[۳۶] را تشویق میکند. آنها با خشم یادبودهای جنگ جهانی دوم را نابود میکنند و حقایق تاریخی را جعل میکنند.
طرحهای «نظم نوین جهانی» به تهاجم و درگیریها، نئوفاشیسم و استعمار نو، و تهدید یک جنگ جهانی جدید ختم میشود. تمام جهان در حال تبدیل شدن به میدان جنگ است. این وظیفهی ماست که به نام بهترینهایی که فرهنگ جهانی خلق کرده است، به نام آیندهای شایسته برای نوع بشر در این نبرد پیروز شویم!
رمز موفقیت، اتحاد و انسجام نیروهای صلح دوست کرهی زمین است. مقاومت پیروزمندانه در برابر ارتجاع جهانی تنها زمانی میتواند با موفقیت همراه شود که در گسترهی جهانی انجام شود. ما عمیقاً متقاعد شدهایم که همبستگی بینالمللی ما میتواند از نوع بشر در برابر تهدید فاشیستی و لغزش به پرتگاه یک جنگ جهانی محافظت کند. ما قاطعانه آن را اینجا در بلاروس اعلام میکنیم. در این سرزمین مقدس، احساس پیوند ناگسستنی بین گذشته، حال و آینده بهویژه شدید است.
دوستان عزیز، در روزهای سوزان جنگ جهانی دوم، یک اتحاد بزرگ رزمنده در برابر بربریت فاشیسم شکل گرفت – اتحادیهی کمونیست ها و میهن پرستان، مبارزان علیه استبداد و دمکراتها، بهرغم تفاوتهای اجتماعی و عقیدتی و دیدگاههای سیاسی و مذهبی متفاوت ایجاد شد. این، فرمان زمانه است. دورهی جدید آزمونها، همهی افراد نیکخواه را به وحدت اقدامات فرامیخواند.
پس بیائید در مبارزه در برابر نئونازیسم، ارتجاع و میلیتاریسم متحد شویم!
زندهباد جبههی متحد نیروهای مترقی!
زندهباد همبستگی زحمتکشان و خلقها در نبرد در برابر فاشیسم!
اجازه ندهیم جهان منفجر شود!
آنها نخواهند توانست!
[۱] https://cprf.ru/2023/04/safeguard-humankind-against-fascism/
[۲] Black Plague
[۳] Buchenwald
[۴] Mauthausen
[۵] Dahau
[۶] Sobibor
[۷] Majdanek
[۸] Oswiecim
[۹] Reichstag
[۱۰] swastika
[۱۱] Vilnius پایتخت و بزرگترین شهر کشور لیتوانی- م ))
[۱۲] Tallinn (پایتخت و بزرگترین شهر کشور استونی- م )
[۱۳] Ghoul (.موجود شیطانی و افسانهای که علاقهای غیرعادی به مرگ و اجساد دارد، قبرها را غارت میکند و از اجساد تغذیه میکند)
[۱۴] shot from behind the corner
« CornerShot یک وسیلهی جانبی سلاح است که برای استفادهی نیروهای ویژه در موقعیتهای خصمانه که معمولاً شامل تروریستها و گروگانها میشود، طراحی شد. هدف آن شبیه به تفنگ پریسکوپ است. به اپراتور خود اجازه میدهد تا هم یک هدف مسلح را ببیند و هم به آن حمله کند بدون اینکه اپراتور را در معرض حمله متقابل قرار دهد.» (م، نقل با تلخیص از ویکی پدیا)
[۱۵] wolf hook نشانهای متعلق به نازیسم ( )
[۱۶] Biden
[۱۷] Scholz (م، صدراعظم آلمان)
[۱۸] von der Leyen رئیس کمیسیون اروپا ) ( م ،
[۱۹] Borrel (مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا)
[۲۰] Duda (رئیسجمهور لهستان)
[۲۱] Morawiecki (نخستوزیر لهستان)
[۲۲] superman
[۲۳] race superiority
[۲۴] Nietzsche
«فریدریش ویلهلم نیچه (به آلمانی: Friedrich Wilhelm Nietzsche) (زادهٔ ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ – درگذشتهٔ ۲۵ اوت ۱۹۰۰) فیلسوف، ادیب، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعهشناس، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک آلمانی و استاد زبانهای لاتین و یونانی بود که آثارش تأثیر بسیار عمیقی بر فلسفهٔ غرب و تاریخ اندیشهٔ مدرن برجای گذاشتهاست. مهمترین اثر فلسفی و ادبی نیچه کتاب چنین گفت زرتشت است. » (م، نقل از ویکی پدیا)
«نیچه را به جرأت میتوان پدر معنوی فاشیسم و فـلسفه او را شـالوده انـدیشه غیر عقلانی این جنبش بـه شـمار آورد. او از چـند جهت اثری ماندگار بر فاشیسم گذاشته است که برجستهترین جنبه آن شورش بر خردگرایی و خوار شمردان نقش خرد در زندگی بشر است. او فـیلسوفی اسـت یـکسره بدبین که با نظرات شگفتانگیز خود کمابیش در بـرابر هـمه قواعد پذیرفته شده اخلاقی به پا میخیزد و وحشیانه به دین و هرگونه پایبندی مذهبی میتازد. نیچه منادی جنگ و خونریزی است و بـیزاری چـشمگیری از زنـان نشان میدهد.»
)https://www.newslaw.net/ نیچه-و-فاشیسم.a269079 (م، نقل از :
[۲۵] Chamberlain
«نویل چمبرلن (به انگلیسی: Neville Chamberlain)؛ ۱۸ مارس ۱۸۶۹ – ۹ نوامبر ۱۹۴۰) بین سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۴۰ نخستوزیر بریتانیا بود. چمبرلین به خاطر سیاست خارجی اش، و به ویژه برای امضای توافقنامه مونیخ در سال ۱۹۳۸، شناخته شدهاست. با این حال، زمانی که آدولف هیتلر به لهستان حمله کرد، بریتانیا در ۳ سپتامبر ۱۹۳۹ جنگ با آلمان را اعلام کرد و چمبرلین انگلیس را در هشت ماه اول جنگ جهانی دوم رهبری کرد.
در خانوادهای سیاست پیشه به دنیا آمده بود، پدرش عهدهدار سمتهای مهمی در دولت بریتانیا بود و برادرش، آستین چمبرلن، که در سال ۱۹۲۵ جایزه صلح نوبل گرفته بود، سالها وزیر امور خارجه بریتانیا بود و خودش نیز پیش از نخستوزیری سالها نماینده پارلمان و وزیر بود.
عمده شهرت وی به دلیل امضا توافقنامه مونیخ بود.
او که جنگ پر تلفات جهانی اول را به چشم دیده بود، بر این باور بود که با سازش با آدولف هیتلر میتوان از بروز یک جنگ دیگر جلوگیری کرد.
برمبنای همین باور در ۲۹ سپتامبر ۱۹۳۸ توافقنامه مونیخ را با هیتلر امضاء کرد که به موجب آن بریتانیا و فرانسه، در غیاب نمایندگان جمهوری چک اسلوواکی، پذیرفتند که منطقه سودتنلند چک به آلمان هیتلری واگذار شود. او با این کار میپنداشت که به صلح دست یافتهاست. با زیاده طلبیهای هیتلر که اوج آن در تصرف باقیمانده چکسلواکی بود، او به اشتباه بودن سیاست مماشات پی برد؛ بنابراین پس از حمله آلمان به لهستان، خواهان دفاع بریتانیا از لهستان و ورود بریتانیا به جنگ با آلمان نازی شد. پس از شکست متحدین در نروژ، در ۱۰ مه ۱۹۴۰ او از نخستوزیری کناره گرفت و وینستون چرچیل جایگزین او شد.» (م، نقل از ویکی پدیا)
[۲۶] Gobineau
«کنت آرتور دو گوبینو (به فرانسوی: Joseph Arthur de Gobineau) (۱۸۱۶–۱۸۸۲) نویسنده، خاورشناس، شاعر، تاریخنگار، پژوهشگر و سیاستمدار فرانسوی بود.
ریشهی نظریهی نژادگرایانه نوین را به او نسبت میدهند. با این که در زمان زندگیش جز در نزد اندکی از روشنفکران و هنرمندان مانند واگنر _که دوست او بود_ شناخته نشد، پس از مرگ اندیشههای او هوادارانی یافت و باورش دربارهٔ نابرابری نژادها به ویژه در آلمان طرفدار پیدا کرد و مشهور شد.» (م، نقل از ویکی پدیا)
[۲۷]neo-Malthusianism
« مالتوسیانیسم – دکترین ارتجاعی که از طرف توماس مالتوس (۱۸۳۴-۱۷۶۶) ارائه شده بود، او گمان میکرد ثابت کرده که جمعیت از وسایل معاش سریعتر رشد میکند و فقر و بدبختی طبقۀ کارگر تحت سرمایهداری بخاطر رشد سریع جمعیت است، نه بخاطر استثمار سرمایهداری از کارگران.
مالتوسیانیسم کوششی از طرف ایدئولوگهای بورژوازی بود که سرمایهداری را تبرئه کند و اجتنابناپذیری فقر و بدبختی طبقۀ زحمتکش را تحت هر سیستم اجتماعی ثابت کند، کوششی برای اختفای علل واقعی شرایط اسفناک تودهها از آنها و منحرف کردن آنها از مبارزه بر ضد سیستم سرمایهداری.
مارکس بی رحمانه از تئوری مالتوس انتقاد کرد و ثابت نمود که فقر تودهها حاصل سرمایهداری و معلول سلب مالکیت کار بی مزد از کارگران توسط سرمایهداران است. او نشان داد که نابود کردن سرمایهداری و گذار به سوسیالیزم پایانی برای فقر و بدبختی طبقۀ کارگر است.
مارکس نشان داد که در واقع هیچ قانون عمومی رشد جمعیت وجود ندارد و هر فرماسیون اجتماعی – اقتصادی قانون رشد جمعیت خودش را دارا میباشد.
در سالهای ۱۸۷۰ مالتوسیانیسم به شکل نئومالتوسیانیسم تجدید حیات کرد و کوشید فقر روزافزون سرمایهداران را با تئوریهای شبه علمی «پُر جمعیتی مطلق»، تقلیل محصول خاک و غیره توجیه کند. نئومالتوسیانیسم کنترل تولد، جنگها و بیماریهای اپیدمیک را بمثابه وسایلی برای نگهداری سرمایهداری و رفع بدبختی تودهها میانگاشت و بسیاری از طرفدارانش تبعیض نژادی را ابراز میکنند.»
(م، نقل از : http://lenin.public-archive.net/fa/L2080fa.html)
[۲۸] post-humanism
[۲۹] Klaus Schwab
کلاوس مارتین شواب (به آلمانی: [klaʊs ˈmaʁtiːn ʃvaːp]؛ زادهی ۳۰ مارس۱۹۳۸ ) مهندس، اقتصاددان آلمانی و بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد (WEF) است. او از زمان تأسیس این سازمان در سال ۱۹۷۱ به عنوان رئیس the World Economic Forum (WEF) فعالیت میکند.(م، نقل از ویکیپدیا)
[۳۰] Bioengineering
مهندسی زیستی یا مهندسی بیولوژیک رشتهای است که اصول مهندسی طراحی و تجزیه و تحلیل را در سیستمهای بیولوژیکی و فناوریهای زیست پزشکی اعمال میکند و به دنبال بهبود یا تغییر ساختار زیستی موجودات زنده است. (م)
[۳۱] Franko (م، دیکتاتور اسپانیا)
[۳۲] Salazar (م، نخستوزیر دیکتاتور پرتقال)
[۳۳] Antonescu (م، دیکتاتور رومانی)
[۳۴] Mannerheim (م، نخستوزیر دیکتاتور پرتقال)
[۳۵] Pilsudski (م، رئیسجمهور ششم فنلاند )
[۳۶] Quisling (م، وزیر دفاع فاشیست نروژ در جنگ جهانی دوم )
[i] https://cprf.ru/2023/04/safeguard-humankind-against-fascism/
ترجمه بفارسی از: