احزاب و جمعیت هااز خاطرات و تجربیات دیگراناسنادپیام های صوتیترکمن صحراتورکمن صحراسیاسیصوتیمقالات

آقایان اصرار و اسرارتان بر راهپیمایی سیاهکل در گنبد چه بود؟ فایل صوتی

مرکز مطالعات تورکمن–شیرلی قهرمان با درایت و دیپلوماسی مخصوص بخود سعی می کرد از ایجاد هرنوع تشنج جلوگیری کند. وی مشکلات مربوط به زمین را از همان آغاز از طریق مذاکره با وزارت کشاورزی و جهاد و دیگر ارگان های رسمی می خواست حل و فصل کند و در این راه بالاخره قربانی توطئه گشت و جان خود را در راستای این دیپلوماسی فدا کرد. توماج آوانتوریست و چریک چگوارائی نبود. او بخوبی از شرایط و پتانسیل شور و شورش خلق اش آگاه بود و هرگز قصد نداشت ملتش را فدای ماجراجوئی چریکی بکند.

آیا کسانی که پای چریکهای فدائی را به منطقه باز کردند و سبب ساز آن همه تحریکات در منطقه شدند می توانند از زیر بار جوابگوئی خارج شوند؟ امروز با گذشت بیش از چهار دهه از کشتار بهمن و سکوت مرگبار عاملان محلی و وارداتی آن اسفندیار کریمی ها در مورد سبب سازشدنشان به این کشتار، اگر فکر می کنند از زیر بار مسئولیت آن در روند، واقعا در اشتباه اند.

مرکز مطالعات تورکمن— بدون شک فاجعه 19 بهمن 1358 یکی از خونبارترین روزهای اشک و خون در تاریخ معاصر تورکمن صحرا می باشد. در این نوشته ما قبل از هر چیز در مقابل روح بلند و شجاعت و مردانگی این جانباختگان سر تعظیم فرود آورده یاد و خاطرۀ شان را در دلهایمان نقش می کنیم.

مسلما رژیم سرکوبگر ج. اسلامی که از آغاز ظهورش به ملت تورکمن چنگ و دندان نشان داده؛ از 19 بهمن 57 بندر تورکمن گرفته تا به پرواز در آوردن فانتوم بر فراز شهرهای تورکمن نشین، از حملۀ مسلحانه به متینگ مسالمت آمیز 6 فروردین 1358 گرفته تا کشتار روستائیان در فصل درو و برداشت محصول و تحریکات و تحرکات نظامی تا بهمن خونین… همگی و همگی نشان از وقوع یک کشتار دسته جمعی می داد که برای آتش زدن صحرا بهانه ای لازم بود تا آتش جنگ و هجوم نظامی افروخته گردد. و چه آسان این بهانه به سرکوبگران حاکم داده شد.

اگر در روزهای 20 بهمن 1357 آخوند نقشبندی با همکاری فرماندهان نظامی و امنیتی گنبد آن راهپیمایی لعنتی را به انجام رساند، دنباله توطئه را ساواک گنبد با پوشاندن لباس تورکمنی به عوامل خود و حمله به حمام زنانه ترک آبادی ها آنرا تکمیل کرد و بذر نفاق و کین را کاشت و باعث کشته شدن نزدیک به صد تورکمن در جنگ اول شد، رفقای تورکمن چریک های فدائی که تشکیلاتی در کنار ستاد شوراها و کانون تحت عنوان “پیشگام ترکمن صحرا” درست کرده به متشنج شدن منطقه کمک کرده عملا و علنا آب به آسیاب سرکوبگران ریختند. با اینکه سازمان چریکها بخاطر جلوگیری از توطئه راهپیمایی سیاهکل را در تهران لغو کرده بود، این کاسه داغتر از آش ها مصرانه راهپیمائی سیاهکل در گنبد را خواسته با کشاندن مردم بی دفاع تورکمن نه تنها مسبب کشتار و زخمی شدن تعدادی از مردم بیگناه توسط ارتش و سپاه را شدند، بلکه فاجعه بارتر از آن باعث برچیده شدن تمامی دستاوردهای شوراها نیز شدند. چرا که کانون و ستاد را سرکوبگران به آتش کشیدند و اعضای انقلابی شوراها و جوانان فعال را در بیدادگاه هایشان به جوخۀ اعدام سپردند.

نشریه کار در سال 1359 در سلسله مقالاتی تحت عنوان “از جنبش دهقانی ترکمن صحرا درس بگیریم” به اشتباه بودن سیاست های خویش در تورکمن صحرا اعتراف می کند و یا فرخ نگهدار از رهبران سازمان چریکها در مصاحبه با بخش تورکمنی رادیوی آزادی اعتراف می کند که در مورد جنبش تورکمن صحرا “اشتباه” کردند. البته اشتباهی که به قیمت بسیار گران برای مردم ما تمام شد و صد البته این اشتباه نبود بلکه خیانتی آشکار بود.

سازمان چریک های فدائی خلق با اعزام برخی از کادرهای خود به گنبد، در مرکزی بنام “پیشگام” مستقر شده با هواداران و رده های بالای فدائیان تورکمن طرح هایی را اجرا می کردند که بقول برخی از منتقدان آن سیاست، آنان تشکل در تشکل ایجاد کرده در مقابل ستاد و شورا قرار می گرفتند. چطور؟

در فاصله بین دو جنگ جوانان علاقمند به همکاری با جنبش را به کانون فرهنگی و سیاسی راه نداده آنها را مجبور می کردند که به تشکیلات پیشگام گنبد رجوع می دادند، این کار بصورت مستقیم و یا غیرمستقیم انجام می گرفت. جوانی که در مصاحبه با مرکز مطالعات شرکت کرده در این مورد بوضوع اعلام می کند که “…ما را به کانون راه نمی دادند و ما مجبور می شدیم به پیشگام بپیوندیم.” یکی از فعالین تورکمن را بخاطر اینکه برخلاف مسئول کانون با مراجعه کنندۀ تورکمن بگرمی برخورد کرده ، از کانون اخراج می کنند.

فایل صوتی

چریکهای ارسالی- فریدون ها قاسم ها- قدیرها با همکاری فدائیان تورکمن شان در گنبد و دیگر شهرها بجای آموزش مسائل ملی و یا تئوری های انقلاب عملا از این جوانان سوء استفاده کرده آنها را صرفا به پخش اعلامیه، تراکت، نشریه و شعار نویسی بر در و دیوار شهر گسیل می کردند. آش بقدری شور می شود که روحانی مبارز آخون ارزانش راجع به آن روزها چنین گفته بود:

«من و واحدﻯ بهمراه تعدادﻯ از معتمدين و ريش سفيدان گنبد با مينی بوس براﻯ شركت در مراسم يادبود شهدا، احمد نظرخانی، مشهدقلی نظرخانی و سالار آق ارككلی به اين روستا عازم شديم. ما برسر راه از درون مينی بوس خود مشاهده كرديم كه خيابانهايی كه مسير حركت ما از آنها ميگذشت، تماماً با تراكت و يا اعلاميه هاﻯ تبليغی سرسام آورﻯ براﻯ گراميداشت سياهكل و دعوت از مردم براﻯ شركت در راهپيمايی بمناسبت اينروز و با شعارهاﻯ تحريك آميز و مبارزه طلبانه با رژيم پرشده است. تعجب آور از همه بدور نماندن حتی دروديوار ساختمان شهربانی، مقر سپاه پاسداران و كميته رژيم و ساير ارگانهاﻯ دولتی، از اين شعار نويسی و تراكت چسبانی بود. ديگر براﻯ من شكی باقی نمانده بود كه اگر جلوﻯ اين حركت ناسنجيده و تنش آفرين، درآن شرايط پرتنش شهر و منطقه و با توجه به اخبار متعدد واصله از تدارك رژيم براﻯ آغاز حمله نهايی به تركمنصحرا، گرفته نشود نبايد فرجام خوبی براﻯ ملت تركمن از آن انتظار داشت. من به واحدﻯ گفتم كه خود ما بايد هر چه سريعتر چاره اﻯ براﻯ برون رفت ازاين وضعيت پرتشنج و تحريك آميز كه باسياست ما همخوانی ندارد، چاره اﻯ بينديشيم. زيرا، اينها ( فداييان) تنها به فكر قدرت نمايی و كسب امتياز از دولت بحساب ملت ما هستند و در صورت وقوع فاجعه اﻯ تنها اين ما و ملت ما هستيم كه بار تمامی مصائب را بايد بدوش بكشيم و مسئول و جوابگو در مقابل هر حادثه اﻯ در مقابل ملت تركمن ماهستيم ونه اينها كه در اينجا نه تنها زندگی نميكنند بلكه در ترك منطقه در صورت بخطر افتادن جانشان ترديدﻯ بخود راه نخواهند داد. من در توضيح بيشتر نظر خود اضافه نمودم كه در شرايط فعلی چريكها احتياج به برگزارﻯ هر چه پرقدرتر مراسم سالگرد سياهكل براﻯ قدرت نمايی در مقابل حاكميت دارند و حاكميت نيز با توجه به سرشت و كارنامه سياه خود مسلماً در مقابل اين قدرت نمايی، سعی در اثبات برترﻯ قدرت خود خواهد كرد. بنابراين نبايد اجازه بدهيم كه بازﻯ سياسی اين دو نيرو بحساب ملت ما و از فراز آن به اجرا در بيايد.»

«در برخوردهای لفظی که طی جلسات و برخوردهای نمایندگان سازمان چریکها با ارزانش داشتند، بعضاً ارزانش مستقیماً ازسیاست‌های سازمان انتقاد می‌کرد و خطر درگیری مسلحانه را گوشزد می‌نمود. معروف است موقعی که ارزانش از فریدون مسئول سازمان می‌پرسد که «در مقابل سرکوب خلق ترکمن سازمان شما تا چه اندازه احساس مسئولیت می‌نماید؟ فریدون نیز با قیافه حق به جانب مطرح می‌نماید که «سازمان ما مدافع زحمتکشان و خلق‌های مبارز می‌باشد. ما همه فدائی هستیم و به خاطر اعتقاد و آرمانمان مرگ و نیستی را می‌پذیریم و مانند حزب توده فرار نمی‌کنیم و خلق را تنها نمی‌گذاریم حتی اگر سازمانمان نابود شود!!؟) یا در جریان درگیری بهمن ماه سال 58 بر سر شرکت ستاد و سازمان در درگیری و مسئله مذاکره با آتش‌بس اختلاف‌نظراتی بین ایشان و فریدون بروز می‌نماید. ارزانش از همان ابتدای درگیری با تماس با استانداری، فرمانداری گنبد و مقامات دیگر سعی در خاموش نمودن حریقی را می‌نماید که مسئول افروختن آن سازمان فدائیان خلق بودند به همین جهت نیز آخون، شدیداً با فریدون مسئول سازمان برخورد کرده فریدون و سازمان را خائن به مردم و جنگ‌افروز اعلام می‌دارد.

تراکت های زیر نشان میدهد که فعالین سیاسی کانون در شهرهای مختلف

مردم را برای راهپیمائی سیاهکل دعوت کرده بودند.

محل تجمع: گنبد میدان اتحاد (یادبود سابق). ساعت حرکت 10 صبح جمعه 19 بهمن «کمیتۀ برگزار کننده»

در تاریخ جنبش های تورکمن صحرا که در راستای احقاق حقوق ملی صورت گرفته بعداز جنبش سالهای 1300 جنبش ملی-دمکراتیک 1357 و 1358 بلحاظ شرکت وسیع توده ها و کسب حقوق ملی و بازپسگیری زمین های غصبی و ایجاد تشکل های مستقل شوراهای دهقانی، صیادی و …آنچنان چشمگیر بود که تورکمن صحرا در سراسر ایران به سرزمین شوراها موصوف گردید. مسلما این چنین جنبش حق طلبانه با آن وسعت، الگویی برای تمامی زحمتکشان ستم کشیدۀ ایران گردید و این شور انقلابی خار چشم حاکمیت گردید. نیروهای سرکوبگر تمامی تلاش خود را برای برچیدن این وزنه انقلابی در تورکمن صحرا بکار بست. از تقویت پادگان های منطقه- اعزام یک گردان تانگ در آذرماه 58 و استقرار یک گروهان زرهی در پادگان گرگان و نوده، گرفته از اعزام بیشتر پاسداران، خبرچینی از فعالیت شوراها دائما بر آتش جنگ می دمید.

در مقابل شیرلی قهرمان با درایت و دیپلوماسی مخصوص بخود سعی می کرد از ایجاد هرنوع تشنج جلوگیری کند. وی مشکلات مربوط به زمین را از همان آغاز از طریق مذاکره با وزارت کشاورزی و جهاد و دیگر ارگان های رسمی می خواست حل و فصل کند و در این راه بالاخره قربانی توطئه گشت و جان خود را در راستای این دیپلوماسی فدا کرد. توماج آوانتوریست و چریک چگوارائی نبود. او بخوبی از شرایط و پتانسیل شور و شورش خلق اش آگاه بود و هرگز قصد نداشت ملتش را فدای ماجراجوئی چریکی بکند.

یکی از اشتباهات فاحش در انتخابات مجلس خبرگان همردیف قرار داده شدن اسامی نامزدهای تورکمن (توماج و مختوم) با کاندیداهای چریکهای فدائی بود و بخاطر همین اشتباه نگذاشتند نماینده مستقلی از تورکمن صحرا به مجلس خبرگان راه بیابد. چرا که از نظر حاکمیت همه آنها چریک و کمونیست بودند.

فرم مجوز حمل گوسفند توسط ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا

 ولی گردانندگان پیشگام ستاد با فروش گوسفندان و ارسال کمک مالی به کردستان و یا خرید اسلحه، جنگ تبلیغاتی از طریق شعارنویسی گسترده و پخش تراکت راه انداخته، عملا به ماجراجوئی ها و آوانتوریسم دامن می زدند. حتی اجازه فعالیت به فعالین دیگر تشکل های سیاسی مثل حزب توده و سازمان پیکار و غیره را نمی دادند . کیوسک حزب توده در آق قالا را تخریب کردند…اینان با رفتن به کمپ های تمرین چریکی فدائیان در کردستان فکر می کردند می توانند یک شبه رامبو شده در مقابل ارتش و سپاه بیایستند. راستی چرا نه در جنگ تحمیلی اول و نه در جنگ تحمیلی دوم نه تنها یک چریک وارداتی کشته نشد، بلکه حتی یک قطره از بینی شان نریخت، هرچه بلا و بدبختی بود بر سر ملت تورکمن فرود آمد. نزدیک به یکصد نفر بدون محاکمه تیرباران شدند…بدلجه به آتش کشیده شد، جو مطلق نظامی ترس و وحشت و ترور بر سراسر صحرا سایه افکند.

لحظه شروع حمله اوباشان سرکوبگر به تظاهر کنندگان تورکمن در راهپیمائی سالگرد سیاهکل

روز قبل از برگزاری راهپیمائی سیاهکل، گردانندگان با اعلامیه سپاه گنبد مورد تهدید قرار می گیرند ولی کمیتۀ برگزاری راهپیمائی به صدور اجازه از فرمانداری پشتگرمی داشته از توطئه غافل ماندند. حتی آن مقام فرمانداری گنبد بعدا حتی یک کلمه هم در مورد داده شدن مجوز به راهپیمائی سخن نگفت. این نشان دهنده سادگی و یا غفلت و یا بهتر بگویم غرور کاذبی بود که در روح گردانندگان راهپیمائی وجود داشت، غروری که منجر به آن کشت و کشتارها گردید.

«در تاريخ 18 بهمن ماه 58 درساعت 5 بعدازظهر در سطح شهر اعلاميه ای ازطرف سپاه “پاسداران انقلاب اسلامی گنبد” بنام و بامضاي “دادستان انقلاب اسلامي گنبد” پخش ميشود. در آن اعلام ميگردد كه “فردا عده ای غير مسلمان و ضدانقلاب قصد راهپيمائی دارند و برهمۀ مسلمانان واجب است كه جلوی اينها را بگيرند.” مسئولين راهپيمائي سیاهکل بلافاصله به دادستان انقلاب اسلامی آقای طباطبائی تلفن می زنند، درغياب وی معاون او آقای سربيانی می گويد: “اين اعلاميه از جانب ما نيست.” بعد از تحقيق و پيگيری، رئيس سپاه پاسداران گنبد” قنبریان اعتراف می كند كه “ما بدستور مقامات بالا اين اعلاميه را صادر كرده ايم.” وقتی سئوال می شود كه پس امضای دادستان انقلاب چيست؟ ميگويد: “ما به او كاری نداريم ما از بالا دستور مي گيريم”. در اين مكالمات كه آقای سامعی فرماندار شهر گنبد نيز حضور داشت، و خود وی که مجوز راهپيمائی آنروز را امضا، كرده بود، بعداز ديدن صحنه و افشای يك سری مسائل با لحن تند و زشتي به نمايندگان تركمن ناسزا مي گويد. سازمان و بخشی از “مسئولين تركمن” علاوه بر اطلاع از تجهيز نيروهای نظامی رژيم درمنطقه، از اين واقعه و برخورد مقامات نيز باخبر بودند. سئوال اين است كه:

آيا اين حوادث نشانگر هشداری بر وقوع يك توطئه در منطقه نبود؟ و آيا در ست آن نبود كه يك سياست معقول در مقابل آن يعني عكس سياست اعلام شده از طرف سازمان فدائيان در منطقه پيشبرده ميشد؟ چرا سازمان و افرادی از “مسئولين تركمن” در آندوره توجه جدی بر اين وقايع  نداشته، از كنار آن غير مسئولانه گذشته اند !! ؟ چند روز قبل ازبرگزاری مراسم راهپيمائي 19 بهمن و بعد از دريافت مجوز برای اين راهپيمائي از طرف مسئولين مربوطه، اعلاميه ای از طرف عدۀ ديگری تحت نام “گروه مسلح صيامي” ترتيب راهپيمائي بمناسبت 20 بهمن ماه را برای روز 19 بهمن داه بودند كه اين اعلاميه درمحلۀ “ترك آباد” و فارس نشين گنبد پخش شد.» (از خاطرات ر. آهنگری)

 به نظر ما علت ربوده شدن و ترور رهبران ملی ملت تورکمن توماج، مختوم، واحدی و جرجانی و نیز افراد شاخص بندر تورکمن پرویز ایرانپور، نازدوردی نوشین و یوسف قرجه این بود که شخصیتی بعنوان مذاکره کننده در مقابل سرکوبگران نباشد و جو سردرگمی و هرج و مرج بر منطقه حاکم شود، چه بسا که اگر خلق را از رهبران ملی خویش محروم نساخته بودند، شاید آتش سرکوب این چنین وسیع نمی شد.

در این نوشته البته نمی خواهیم تماما سیاه نمائی بکنیم. صد البته جوانان فداکار و کوشائی نیز در این صف بودند که خطر را بجان خریده شب و روز بین شوراها در رفت و آمد بوده مشکلات روستائیان را به ستاد مرکزی گزارش می دادند و… در راستای بسیج توده ای جهت احقاق حق زحمتکشان شب و روز نمی شناختند. که این شایان تقدیر می باشد.

کاش گردانندگان و کمیتۀ برگزارکنندۀ سالگرد قیام سیاهکل و دیگر راهپیمائی ها انجام گرفته در تورکمن صحرا که دقیقا در راستای سیاست فدائیان بود- مثلا افشای لیبرال ها، روز مرگ بر امپریالیسم و….متینگ ها و تظاهراتی در شناساندن قیام های ملی مثل سالگرد اشغال تورکمن صحرا توسط رضاشاه (آبان 1304) و … انجام می دادند ولی افسوس که آن مقطع کمتر کسی از سیر جنبش مبارزاتی مان آگاهی داشت.

بارها تکرار کردیم بازهم تکرار می کنیم آیا کسانی که پای چریکهای فدائی را به منطقه باز کردند و سبب ساز آن همه تحریکات در منطقه شدند می توانند از زیر بار جوابگوئی خارج شوند؟ امروز با گذشت بیش از چهار دهه از کشتار بهمن و سکوت مرگبار عاملان محلی و وارداتی آن در مورد سبب سازشدنشان به این کشتار، اگر فکر می کنند از زیر بار مسئولیت آن در روند، آنها نمی توانند مانند کبک سرشان را زیر برف فرو کنند. دور نیست آن روزی که اینان  در مقابل ملت تورکمن – بقول معروف “دیک دوروپ جواب برملی بولارلار- جواب اعمالشان را خواهند گرفت.

مرکز مطالعات تورکمن

11 فوریه 2021

برچسب ها

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن